شیرین

ادبی ُ

شیرین

ادبی ُ

پدرسوختگی هایم

پدرسوختگی هایم

 

 

      

 

 

خب اصلامن فدای غولت بشوم عزیزم

می شود این تن لندهورت را از کنارم

بیرون پرت کنی

یا اینکه خودت مرا بپیچ لای این پتوی چند طبقه

خب تازه می فهمم

تمام چیزهایی که به اسم من می کاشتی توی باغچه

مین هایی بودند فقط به اندازه کدو تنبل

 

6/11/79

 

ادامه مطلب ...

در این به تاخیر انداختن مرگ

در این به تاخیر انداختن مرگ مقدمه این داستان ها نه آن چیزهایی هستند که باید بنویسم شاید چیزهایی که در هر حال نوشته شده اند و گریزی از این نیست که نوشتن یک نوع تن دادن به چیزی است که ناگزیر از پذیرش آن هستیم و لحظاتی که در آن به سر می بریم ، نوشتن با دو چیز رابطه ی تنگاتنگی دارد اول مرگ و دیگری زمان که هر دو اینها با نسبت خواهر برادری دارند و شاید هم دوقلویند نمی دانم فقط باید قبول کنم و به نوشتن که شکل دیگری از زندگی ست بپردازم و بس ادامه مطلب ...

شعر کوتاه

      99

 

از غصه

روده بر شدم

زیر درخت گردو

               00/13

 

 

         100

 

شاد

اما سبک

پرنده روی آهن

               10/13

 

 

      101

 

پرنده روی آهن

باز

به آواز خودش گوش می دهد

                                 20/13

 

 

          102

 

در این گیرودار

عمیق

به تو می اندیشم

                ظهر

 

 

 

 

 

    103     

 

آغشته به باد

طوفانی که

در راه است

 

 

     104

 

نرم

ولی محکم

به سوی تو می آیم

 

 

     105

 

می اندیشی

در درون من

ولی زنگ می خورد