شیرین

ادبی ُ

شیرین

ادبی ُ

بدرود منصور عزیز بدرود

منصور بنی مجیدی هم رفت و خاطرات شعرهایش را برایمان گذاشت هرچند که متاسفانه آشنایی با هم نداشتیم ولی شاعر بود و خوب شعر می گفت .

بنی مجیدی شاعری بود که هوای جوانان را داشت دیروز فریاد شیری حرف جالبی زد درباره شاعران آستارایی و آن اینکه شاعران آستارا چه در حضور یکدیگر چه در غیابشان باهمدیگرند حداقلش زیر آب همدیگر را نمی زنند و پشت سر هم بد و بیراه نمی گویند و من مطمئنم این نوع برخورد شاعران آستارا متاثر از رفتارهای بنی مجیدی است روحش شاد و اندیشه هایش فرا راه دیگران و رفتارش سازنده .

برای من تاسف انگیز است که بعد از مرگ بنی مجیدی درباره اش می نویسم من خود آستارایی و متاسفانه با هیچ یک از شاعران آستارایی مراوده ای یا مکاتبه ای ندارم بنی مجیدی را هم در اعوان جوانی که تازه شروع کرده بودم به صورت جدی پرداختن به ادبیات و به ویژه شعر در جلسات نقد و بررسی و شعر خوانی که در محل ارشاد آستارا برگزار می شد دیدم من یکبار فقط در این جلسات شرکت کردم و چون محل تحصیل منتقل شد به تالش به جلسات تالش می رفتم که فرجی برایم حاصل نشد چرا که نه تنها شاعران انجمن تالش شدیداْ تحت تاثیر فضای شعرهای سپهری بودند و من می خواستم کسی دیگری نباشم و جالب اینکه وزن و فضای شعر سپهری را فضای غالب و عمومی می دانستند و پرداختن به این فضا را ضروری می دانستند و ارشاد هم حمایت می کرد که در پی مخالفت های من و علیرضا زارعی با احترام به نیامدنمان رضایت دادند هرچند که من بیشتر از چند جلسه شرکت نکردم .

 غرض اینکه بنی مجیدی فضایی در آستارا به وجود آورد که جوانان آستارایی بتوانند رشد کنند و درجا که چه عرض کنم به عقب برنگردند .

 خداحافظ بنی مجیدی و زیستنی در شعر ولی پنهانی و خاک آلوده

بدرود منصور عزیز بدرود

نظرات 1 + ارسال نظر
محمد سه‌شنبه 18 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 06:41 http://www.arezoobarani.mihanblog.com


سلام دوست من
دعوتتون می کن به کلبه من هم سر بزنید
خوشحال میشم
منتظرم

حرف های ما هنوز نا تمام
تا نگاه می کنی:
وقت رفتن است!
باز هم همان حکایت همیشگی!
پیش از آن که با خبر شوی
لحظه ی عزیمت تو ناگزیر می شود
آی ...
ای دریغ و حسرت همیشگی!
ناگهان
چه قدر زود
دیر می شود!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد